ولايت مداري محور پيشرفت جايگاه ايران در جهان امروز

حسن شاهرخي
در نظام هاي حكومتي امروز و ديروز جهان، شكاف ها و ايرادهاي مختلفي در ساختار حكومت و شيوه عملكرد حاكمان وجود دارد كه موجب شده ديكتاتوري، خودكامگي، سلطه گري و بي توجهي به راي مردم و نخبگان جامعه و حتي مردم جهان به شكل هاي مختلفي ظهور كند.
حاكمان و قدرت طلبان و زورگويان چه در نظام هاي ديكتاتوري فردي و گروهي مانند حكومت پادشاهان در رم و يونان چه در سيستم هاي استعمارگران و كشورگشايان از اسكندر تا انگلستان و فرانسه، و چه در سلطه جويي هاي امروز آمريكا و متحدانش در دنياي امروز كه به بهانه دموكراسي و حقوق بشر و مقابله با تروريست ها، با خونريزي و حاكميت بر منابع مردم جهان و بي توجهي به اراده و خواست ملت هاي خداجوي جهان با ابزار شوراي امنيت و سازمان ملل و... سرنوشت ملت ها را تغيير مي دهند و... با توجيه هاي مختلف به نام مردم و منافع ملي و وطن دوستي و حفظ نژاد برتر، حقوق انسان ها و ملت ها را زيرپا مي گذارند و مقابل فرامين خداوند رحمان و رحيم مي ايستند.
حتي امروزه در نظام هاي جديد ليبرال سرمايه داري كه در كشورهاي غربي حاكم است و مدعي دموكرات ترين حكومت هاي تاريخ جهان هستند، سلطه گري و استبداد به شكل پيچيده و جديد خود حاكم شده است.
غول هاي رسانه اي، سينمايي و لابي هاي صهيونيستي در كنگره آمريكا و تشكل هاي جديد نژادپرستان و افراطيون در اكثر كشورهاي غربي، شرايطي را به وجود آورده كه علاوه بر ظلم بر اقليت ها و فرودستان و دگرانديشان، اتحادي سلطه جويانه را براي تسلط بر منابع كشورهاي جهان سوم، خاورميانه و آفريقا ايجاد كرده اند و به بهانه مقابله با تروريست، به اشغال عراق، افغانستان و دخالت در امور ليبي، سوريه و ساير كشورها پرداخته اند.
براين اساس، نخبگان و ملت هاي جهان، در طول تاريخ با قدرت طلبي حكومت ها و زورگويان جهان مقابله كرده اند و به دنبال اصلاح سيستم هاي حكومتي هستند تا علاوه بر تحقق مفهوم استقلال ملت ها از نفوذ استعمار قديم و جديد، رابطه ملت با حكومت را به شكل بهتري تغيير دهند تا هم به بهبود جايگاه كشور در جهان امروز كمك كند و هم تحولات اجتماعي، سياسي و اقتصادي را به گونه اي به همراه داشته باشد كه موجب بهبود رفاه مردم، احترام به شأن ملت، دفاع از حقوق مردم، دادرسي اقوام و افراد مختلف و حاكميت قانون و... شود.
در تاريخ مبارزات ملت ايران نيز مردم و نخبگان در كنار روحانيون و سياست مداران براي آن كه ظلم نظام هاي پادشاهي را شاهد نباشند به طور مستمر در انقلاب ها و تحولات آزادي خواهانه خود تلاش كرده اند تا نظامي را معرفي و حاكم كنند كه علاوه بر مردم سالاري و حاكميت قانون مبتني بر قوانين شرع و توصيه پيشوايان ديني، پيامبر اسلام و امامان باشد.
انقلاب شكوهمند اسلامي ايران، در سال 1357 كه تجربه تحولات 1400 ساله تاريخ اسلام و مبارزات ملت ايران و همچنين تلاش روحانيت مبارز و 70 سال مشروطه خواهي و آزادي خواهي و مشروعه خواهي را پشتوانه فكري و نظري خود كرد، توانست در كنار تحولات اجتماعي و آثاري كه بر سرنوشت كشور و استقلال ايران و حذف دخالت قدرت هاي شرق و غرب، آمريكا و انگليس و ساير قدرت ها در امور ايران توانست نوعي از ساختار حكومتي را به جهان و كشورهاي اسلامي و آزادي خواه معرفي كند كه هم مبتني بر راي مستقيم مردم و تجربيات جديد بشر در زندگي اجتماعي جهان باشد و جمهوري خواهي و مردم سالاري را به همراه داشته باشد و هم مبتني بر قوانين شرع و فطرت خداجوي انسان ها و اكثريت مسلمان ملت ايران باشد.
بر اين اساس، نظام جمهوري اسلامي با محوريت ولايت فقيه، از يك سو خود را با فرامين و سنت و احاديث و تعاليم اسلامي مرتبط كرده است و از سوي ديگر به نظر و مشاركت عمومي مردم ازهر دين و زبان و ديدگاهي توجه دارد.
به عبارت ديگر انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسي، خبرگان رهبري كه از فقها و نخبگان مذهبي تشكيل مي شود و رهبر جامع الشرايط نظام را انتخاب مي كند، انتخابات مجلس كه هر چهار سال يك بار چكيده فضايل يك ملت را در خانه مردم جمع مي كند، انتخابات رياست جمهوري كه قوه مجريه را با راي مستقيم مردم انتخاب مي كند، انتخابات شوراها و... به اين معناست كه اداره كشور مستقيما با راي مردم انجام مي شود.
مقام معظم رهبري نيز كه توسط نخبگان مذهبي و فقها انتخاب مي شوند درواقع از سوي مردم كشف و انتخاب مي شوند و در اين انتخاب هم راي مردم و هم فرامين و تعاليم اسلامي و ديني اثرگذار است و از آن جا كه در قانون اساسي ولايت فقيه به عنوان محور اصلي حكومت تعيين شده است اقشار مختلف مردم و حتي اقليت ها و زبان هاي مختلف كه خود را متعهد و ملزم به اجراي قانون مي دانند در واقع التزام به ولي فقيه زمان خود را التزام به قانون ارزيابي مي كنند.
براين اساس، تمام ملت ايران چه اكثريت چه اقليت، چه فارسي زبان و مسلمان، چه ارمني، كليمي، مسيحي و زرتشتي، در چارچوب قانون اساسي كشور و ساير قوانين مدني و قوانين عادي كشور، خود را موظف و متعهد و ملتزم به اجراي قانون مي دانند و در اين راستا التزام به قانون اساسي و ولايت فقيه دارند.
علاوه بر التزام به قانون، از آنجا كه عموم ملت ايران دين دار و خداجوي هستند به علما و نخبگان ديني و فقها اعتماد دارند و از آنجا كه در فرامين و تعاليم شيعه، پيروي از امام زمان و فقيه جامع الشرايط و اعلم فقها در زمان غيبت توصيه و تأكيد شده است و امامان شيعه دنباله روي راه پيامبر اسلام و تعاليم دين مبين اسلام هستند، در نتيجه التزام به ولايت فقيه در زمان غيبت، التزام به امام و خداوند متعال است.
به عبارت ديگر، موضوع التزام به ولايت فقيه هم از جهت قانوني كه همه مردم ايران خود را متعهد به اجراي قانون و احترام به آن مي دانند و هم از جهت تعاليم شيعه و اسلام، مورد توجه و تأكيد عموم ملت ايران است و از شيعيان و مسلمان تا زرتشتي و مسيحي و كليمي با هر زبان و قوميتي، پشتيبان ولايت فقيه هستند.
بر اين اساس بايد سخن برخي مسئولان و كارشناسان اينگونه طرح شود كه در نظام جمهوري اسلامي، مردم و ولايت فقيه دو شاخص و نهاد جدايي ناپذير هستند و اينگونه برخي معتقدند كه ولايت فقيه بدون مردم مفهوم نيست و مردم بدون ولايت فقيه مفهوم نيست بايد اينگونه اصلاح شود كه مردم خود را از ولايت فقيه جدا نمي بينند و هيچگونه فاصله و شكافي بين آنها نيست كه در مقطعي اين فاصله كم شود يا زياد شود و نياز به بازسازي داشته باشد.
به عبارت ديگر، التزام به ولي فقيه تا آنجا معنا دارد كه مسئولين كشور و مردم به طور كامل خود را تابع مقام ولايت مي دانند كه فقيهي اعلم و آگاه به زمان است و اين محبت و رابطه عقلاني و قانوني و عاطفي به گونه اي است كه اگر مقام ولايت مصلحتي را توصيه كنند آن را عاشقانه انجام مي دهند.
ولايت مداري به اين معني است كه گاهي بايد از نظر و سليقه شخصي عبور كنيم و به مصلحت و نظر و توصيه رهبر عمل كنيم. به عنوان مثال در دوره رياست جمهوري مقام معظم رهبري، مواردي پيش آمد كه ايشان عاشقانه نظر ولي فقيه زمان را پذيرفتند و اجرا نمودند.
اين گونه ولايت مداري نشان مي دهد كه حضرت آيت الله خامنه اي مقام معظم رهبري، خود در زماني كه امام خميني در جايگاه ولايت فقيه بودند به توصيه ها و نظرات و مصلحت سنجي هاي ايشان در امور حكومت و مردم، توجه داشتند و بر آن تاكيد داشتند.
بر اين اساس، در زمان حاضر نيز ولايت مداري كه به معناي رابطه تنگاتنگ و قانوني و عاطفي مردم با حكومت است تصريح دارد كه مسئولان كشور ولايت فقيه را ريسمان و ستون اصلي حكومت جمهوري اسلامي تلقي كنند و هيچ نهاد و فرد و گروهي را جداي از ولايت ارزيابي نكنند و در انجام وظايف و اجراي قانون به آن التزام كامل و عملي داشته باشند.
ولايت فقيه دستاوردهاي بسياري را در درون نظام جمهوري اسلامي و كشور ما به همراه داشته و بسياري از مشكلات كشور را تاكنون حل كرده و بناي نظام مردم سالاري ديني و جمهوري اسلامي را مانند ستوني محكم استوار ساخته است، چنان چه در مقابل انواع بدخواهي ها و ترفندهاي دشمنان منافقان، گروه هاي مسلح، معارض و معاند ضدانقلاب و گروه هاي سياسي ملحد و خارج از خط مردم و امام مانند كوه استوار بوده است و انواع توفان ها و مشكلات را از سر گذرانده و ملت و نظام را در مقابل آن ها حفظ كرده است.
همچنين بعد از تحركات ضدانقلاب و منافقين در اوايل انقلاب كه با رهبري امام امت به بهترين شكل با آن ها برخورد شد رهبري هوشمندانه امام در دوره جنگ نيز باعث شد كه دشمن با وجود حمايت اكثر قدرت هاي جهان از صدام حسين، نتواند با رزمندگان اسلام مقابله كند و در شرايط تحريم اقتصادي، كشور به راه خود ادامه داد و نه تنها صدام حسين و قدرت هاي سلطه گر رسوا شدند بلكه زمينه خودكفايي كشور در عرصه هاي مختلف اقتصادي و فرهنگي فراهم شد و بعد از جنگ نيز زمينه انقلاب صنعتي و اصلاح ساختار اقتصادي و رشد صنايع مختلف فراهم گرديد.
در سال هاي اخير نيز با ولايت هوشمندانه مقام معظم رهبري، انواع تحركات و جنگ طلبي ها و سلطه جويي و ماجراجويي هاي دشمن، مهار شده است و رشد و توسعه اقتصاد و انواع صنايع و بهبود وضع رفاه مردم و توسعه صنعت نفت و گاز، خودروسازي، سيمان و فولاد، مصالح ساختماني و... را شاهد بوده ايم و دشمن نتوانست با ترفندهاي مختلف از جمله پرونده هسته اي، تحريم اقتصادي و... ما را به عرصه جنگ و تخريب و خونريزي وارد كند و با وجود آن كه كشورهاي همسايه درگير جنگ و اشغال شدند اما جمهوري اسلامي با رهبري خردمندانه ولايت فقيه تاكنون از انواع ماجراجويي ها عبور كرده است.
هوشمندي رهبر معظم انقلاب تا حدي است كه خود منتقدان و دشمنان داخلي و خارجي نيز اعتراف كرده اند كه ايشان رهبري با هوش هستند ولايتي هوشمندانه دارند و با عقل و تدبيري كه دارند مسائل مختلف را مهار و كشور را از بحران هاي مختلف عبور داده اند و امروز كشوري مستقل، آزاد، قدرتمند و مطرح در جهان داريم و در عرصه هاي داخلي نيز رشد و پيشرفت و بهبود سطح زندگي مردم و شاخص هاي رفاهي، پزشكي، فرهنگي، علمي، صنعتي و... را شاهد هستيم.
اگر اين نوع رهبري و مديريت ولايت فقيه را با سيستم حكومتي دوره قاجاريه و پهلوي مقايسه كنيم درمي يابيم كه پادشاهان مختلف اين دو سلسله در دوره 300 ساله حكومت خود نيمي از دستاوردهاي دوره 30 ساله جمهوري اسلامي را نداشته اند.
دليلش اين است كه ساختار حكومتي قاجاريه و پهلوي نه مبتني بر الگوهاي مردم سالاري و احترام به حق و راي و نظر مردم و نخبگان بوده است و نه مبتني بر تعاليم اصيل اسلامي و سنت پيامبر و توصيه ها و رهبري امامان و نظريات فقها و بزرگان و انديشمندان بوده است و در نتيجه حسرت هميشگي با روشنفكران ما همراه بوده و هيچ گاه نتوانستند كه توسعه ايران زمين را با يك حكومت كارآمد شاهد باشند. اما در دوره جمهوري اسلامي و رهبري خردمندانه ولايت فقيه شاهد آن هستيم كه هم تعاليم اسلامي و هم هوشمندي و خردمندي امروز كه مبتني بر مردم سالاري و احترام به حقوق مردم است رعايت شده و موجب حل مشكلات و بحران ها و ارتقاي جايگاه ايران در نظام بين المللي شده است.
در عرصه خارجي و بين المللي نيز رهبري و ولايت فقيه باعث افتخارات و دستاوردهاي بسياري بوده است. از يك سو موضع محكم و بشردوستانه جمهوري اسلامي در مسئله فلسطين، سوريه، عراق، افغانستان و ساير كشورهاي اسلامي و جهان سومي، موجب شده كه مسئولين جمهوري اسلامي ازمحبوبيت زيادي در اين كشورها و جهان اسلام برخوردار باشند و حقوق مردم اين كشورها مطالبه شود.
از سوي ديگر در كشورهايي كه الگوي ليبرال سرمايه داري مورد انتقاد بسياري از آزادانديشان و خداجويان است توجه بسياري به الگو و رفتار رهبران جمهوري اسلامي جلب شده است و بسياري از منتقدان سلطه گري آمريكا و كشورهاي غربي به ايران توجه دارند و از آن الگو مي گيرند و يكه تازي آمريكا و نظام سرمايه داري كه خود را ابرقدرت و يگانه الگوي حكومتي راهگشا مي داند با چالش جدي مواجه شده است. زيرا جمهوري اسلامي الگويي را به جهان معرفي كرده كه هم فطرت خداجوي انسان ها و تعاليم ديني را مورد توجه قرار داده و هم به راي و مردم سالاري و مشاركت واقعي مردم در سرنوشت آنها معتقد است در حالي كه نظام سرمايه داري به تعاليم ديني كم توجه است و با حاكميت سرمايه، رسانه ها را تحت حاكميت دارد و بر افكار عمومي حاكم است و با تبليغ هر چه مي خواهد به خورد ملت ها مي دهد و با رقابت دو حزب خود ساخته، ادعا مي كند كه رقابت و دموكراسي و شفاف سازي حاكم است در حالي كه منافع گروه هاي صاحب نفوذ و سرمايه داران هرچه ايجاب كند پيگيري مي شود چه جنگ سرد و اتمي شدن جهان، چه خلع سلاح، چه دخالت در امور كشورها و حاكم شدن بر منابع، چه جنگ با تروريسم و... همگي باتوجه به منافع سرمايه داران و حكومت ها انجام مي شود.
در سي سال گذشته كه جمهوري اسلامي را خطر خود معرفي كرده اند شاهد بوده ايم كه حتي يك جنگ توسط ايران آغاز نشده در حالي كه آمريكا بارها به بهانه هاي مختلف جنگ هايي را به راه انداخته است. حال سؤال اين است كه ولايت فقيه صلح جو و طرفدار حقوق بشر و انسان هاست يا نظام سلطه گر و ليبرال سرمايه داري آمريكا و حاميانش؟
اين تفاوت ها باعث شده كه جايگاه ايران به عنوان يك كشور اثرگذار در جهان هر روز بهتر از قبل شود و بسياري از رهبران و مردم جهان ايران را باور كرده اند ومورد احترام آن هاست و به رهبري خردمندانه ولي فقيه ايمان آورده اند تا جايي كه بسياري از رهبران كشورهاي اسلامي از جمله در لبنان و فلسطين، رهبران مذهبي و سياسي افتخار مي كنند كه طرفدار جمهوري اسلامي هستند و رهبر و ولايتي چون مقام معظم رهبري دارند و با افتخار از رهبري و ولايت آيت الله خامنه اي سخن مي گويند و ايشان را الگوي خود در مديريت، سياست و جهان بيني مي دانند.
به راستي جز نظام ولايت فقيه، كدام نظام سياسي مي توانست علاوه بر حل مشكلات داخلي و انسجام و افزايش مشاركت مردم ايران و رشد و توسعه كشور، در مقابل انواع تهديدها و ماجراجويي ها و تحريم ها مقاوم باشد و نه تنها مشكلات داخلي را حل كند بلكه در جهان الگويي نو و كارآمد براي نظام هاي سياسي جهان باشد.
به نظر مي رسد كه در نظم نوين جهاني و جهان آينده، الگوي مردم سالاري ديني ايران مورد توجه بسياري از كشورها خواهد بود و هرگاه كه سرمايه داري و آمريكا بخواهد خود را يكه تاز بداند مردم جمهوري اسلامي و تجربه نظام ولايت فقيه را نشان خواهند داد كه هم رابطه مريد و مراد و رابطه تنگاتنگ عاطفي و قانوني بين مردم و ولايت را ايجاد كرده است و هم الگويي راهگشا و با تحول شگرف در عرصه داخلي و خارجي براي هر كشوري مي تواند باشد. زيرا نظام ولايت فقيه نظامي است كه مردم و مسئولان ولايت مدار در آن حكومت عميقاً احساس مي كنند كه هم به فطرت خداجوي آن ها توجه مي شود و خود را به اسلام و پيامبر و خداوند نزديك تر مي بينند و هم قادرند كه با تبعيت و التزام عملي به ولايت، از بحران ها عبور كنند، مشكلات را حل كنند و در عرصه بين المللي شاهد جايگاه كشور خود باشند و متناسب با شأن ملت خود شاهد ارتقاي شاخص هاي زندگي اجتماعي باشند و از اين طريق رضايت خداوند متعال و پيامبر و امامان را كسب كنند و ملتي شاد و سعادتمند و مترقي باشند و راه تكامل به سوي خداوند متعال را با رهنمودهاي ولايت فقيه بهتر طي كنند اين راه ارزشمند است و با عنايت به اينكه ولي فقيه در زمان غيبت جانشين خداوند و به همين دليل حاكم بر كل كائنات است در مكتب شيعه حتي اين نكته را تداعي مي كند كه تنفس و زندگي بدون رضايت ولايت فقيه كاري بيهوده است و براي تحقق رضاي خدا بايد از طريق كسب رضاي ولايت حركت كرد و كشور و ملت خود را به سعادت رساند و هرگز نبايد مغرور شد و تصور كرد كه يك ملت مي تواند بدون رهبر خود معنا داشته باشد. ملت و ولايت هرگز از هم جدا نيستند و تفكيك ناپذير هستند.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





برچسب ها : ولايت مداري محور پيشرفت جايگاه ايران در جهان امروز, ,